همسرداری از جنس شهدا!

یه شب بارونی بود.

فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن ظرفها . 

6-همسرداری

5-عذر خواهی در خطا:

عذر خواهی نشانه بزرگی شماست.

همان کلام هایی که فکر می کنید تاثیر ندارد اتفاقا موثر است.نکته ای که حقیر اضافه میکنم اینکه:

وقتی هم خودمان و هم همسرمان میدونه که کاری یا حرفی که زدیم مثلا ما مقصریم و آن را کتمان کنیم ممکنه برپایه زندگی به محبت طرفین تاثیر بگذارد.عقل حکم میکنه که در مقابل خطا عذر خواهی کنیم!

یادمان باشد باید سعی در تحکیم خانواده و رشد خانواده کنیم.هر کداممان.

باید توجه کنیم که خدا مارو دربرابراعمال خودمان مجازات میکند و پاداش میدهدنه در قبال رفتار دیگران!

محور محبت و آرامش زن است.کتاب زن در آیینه جمال وجلال الهی ایه الله جوادی املی نگاه وسیع و حکیمانه نسبت به زن در خانواده داره که پیشنهاد میکنم مطالعه بفرمایید.

5-همسرداری

ادامه راهکارهای ارتباط موثر با همسر:

4-مشورت کردن:

در خانواده با چه کسی باید مشورت کرد؟همه ی خانواده.

ملاک مدرک نیست.در خانواده هرکسی هر مدرکی داره برای بیرون از خانه است.در خانه جزء آن خانواده و ومانند دیگر اعضاء خانواده است.

امام علی (ع):در اموردختران حتما با زنانتان مشورت کنید(مطمئن نیستم عین حدیث است یا خیر)

زمانی که کسی را مشاور گرفتید و به او اعتماد کردید اگر نتیجه کار خراب از آب در آمد دیگر مشاور رو سرزنش نکنید.

مهم این است که مشورت کردید و آن کاری که میدانستید درست است را انجام داده اید دیگر  نتیجه هرچه قرار بوده بشه شده.

برای پسران زمان مشورت با آنها سن14-21 و برای دختران سن12 سالگی است.

اما این جور نیست که ما با بچه های کوچکتر مشورت نکنیم.مشورت کردن بابچه های کوچکتر نوعی درس دادن به آنهاست.

--------------------

جمله ای که حاج آقا فرمودند و به دلم قرص شد اینکه:اگر طرفین اصولی را بپذیرند حتما خداوند کمک میکند.

البته اصول برگرفته از اسلام نه هوا وهوس!

دوری از اسائه ادب

همسر امام رحمه الله:هیچوقت در منزل حرف زشت و بد نمی زدند،حتی در اوج عصبانیت،یک روز دخترها؛صدیقه و فریده،پشت بام خانه رفته بودند.آقا اعتراض داشتند که چرا رفتند؟عصبانی شدند ولی اسائه ادب نکردند.همیشه هنگام خوردن غذا،تامن سر سفره نمی آمدم شروع نمی کردند.به بچه ها می گفتند صبر کنید تاخانم بیاید.

خانم،چرا ظرف می شورند؟

همسر امام رحمه الله:همین اواخر بود که بچه ها بزرگ ش ده و شوهر کرده بودند.
-وقتی ناهار تمام شد من نشستم لب حوض(خانه یخچال قاضی)تا ظرف ها را بشویم،ایشان همین که دیدند من دارم ظرف ها را می شویم،ازبین دخترها،فریده منزل ما بود،گفتند:((فریده بدو، خانم دارد ظرف می شوید))فریده دوید و آمد ظرفها را از من گرفت وشست و کنار گذاشت.
 

2-همسرداری

دخالت:

یعنی اینکه در جایی که نباید ورود پیدا کنی ،وارد بشی.

دونوع دخالت داریم:

1-به جای فرد تصمیم گرفتن

2-کمک و باری رساندن در آن مورد به فردی که مشکل براش پیش اومده با موعظه و پند و نرمی ...

توجه:شعار جدید فمینیست ها:  کی گفته همه باید ازدواج کنند؟

برای ازدواج بلوغ های مختلفی دخالت دارند مثل : بلوغ جسمی،جنسیریالفکری،روحی،اقتصادی ...

فردی که میره خواستگاری باید برنامه ریزی اقتصادی برای خودش معین کرده باشه به طور مثال:

اقا داماد میفرمایند من فعلا در مغازه پدرم کار میکنم تا بعدا کار خوبی پیداکنم...یا فعلا روی ماشینم کار میکنم ...

اینها هم برنامه اقتصادی محسوب میشوند.

اقای داماد باید مسئولیت پذیر باشه و حتما برنامه اقتصادی برای زندگیش داشته باشه!نه اینکه بگه حالا فعلا ازدواج کنیم کارم پیدا میشه!

سوءرفتار:

که یکی از علل طلاق امسال هست مثل بدگمان بودن،مشکل روانی داشتن،...

ادامه دارد...

مسائل قبل و بعد از ازدواج

سلام

به دوستای عزیز

هفته قبل خدمت حاج اقا ارزانی بودیم وایشون درمورد مسائل قبل وبعد از ازدواج صحبت کردن.

که دوست داشتم خلاصه ای از مطالب گفته شده رو براتون بگذارم تاهم یادآوری برای خودم باشه و هم اینکه شابد نکته ای ازاین نوشته بدرد شما خورد وتلنگری باشه.

بیا برگردیم...

کربلا منتظر ماست..... بیابرگردیم !!

به خدا محشر کبری ست بیا برگردیم

چه کنم شور عجیبی به دلم افتاده

دیده ام چشمه ی دریاست بیا برگردیم

چه کنم شور عجیبی به دلت افتاده

نگرانی تو پیداست بیا برگردیم

دیدی گفتم خبری هست که ما بی خبریم

راه برگشت مهیاست بیا برگردیم

پرده ها رفت کنار از جلوی چشمانم

فکر بد در سر آنهاست بیا برگردیم

حرمله منتظر ماست به آن جا برسیم

هدفش صورت سقاست بیا برگردیم

صحبت طفل رباب است در آن بحبوحه

صحبت اکبر لیلاست بیا برگردیم

دیدم آنجا که همه حلقه زدند با نیزه

به سر نعش تو دعواست بیا برگردیم

دیدم این سو تو به گودال می افتی آن سو

دشمنت گرم تماشاست بیا برگردیم

دشدشه(۲) تا زد و بر سینه ی تو با چکمه

تا نشست ناله ای برخاست... بیا برگردیم

شاعر: علیرضا خاکساری

چه غریبانه صدازد که مرا آب دهید...

بگذارید کناربدنش گریه کنم

بگذارید به بی سرشدنش گریه کنم

تا که سر داشت نشد پاک کنم خون سرش

مهلتی نیست که چون زخم تنش گریه کنم

بگذارید گلم را که فتاده است به خاک

کنم از چادر مادر کفنش گریه کنم

چه غریبانه صدازد که مرا آب دهید

بگذاریدبه سوز سخنش گریه کنم

ساربانان مزنیدم به خدا خواهم رفت

اندکی صبر کنار بدنش گریه کنم

شاعر: سید محمد جوادی

لرزش شانه ها...یادتان هست؟

می دانم که جمع تان جمع است، و شمع انجمن تان، حسین!

لازم نیست به ما فخر بفروشید. ما خود، به مقام والای شما واقفیم.

فقط یادتان باشد محرم های این دنیا را.

دامادی شهید باکری...

پرده را عقب زد که مهدی را درکت و شلوار دامادی ببیند.مهدی سرش را خم کرد و از زیر درخت انار که غرق گل بود،رد شد.قدش از مرد دیگری که مثل ساق دوش هم راهش می آمد،بلندتر بود.   

عکسی برای حجله...

در فروردین ماه 71 همراه با تعدادی از برادران اطلاعات و عملیات و تنی چند از همکاران به منظور تهیه فیلم «تفحص»

به منطقه عمومی «فکه» رفتیم. «فکه» واقعا دیدن دارد و آنها که آنجا را ندیده‌اند نمی‌توانند آنچه را که می‌گویم درک کنند. 

نیمه پنهان ماه...خاطره ای از شهید باکری

صدای مهدی را که از پشت تلفن شنید ،بغضش ترکید((توهم شهید می شی.من می دونم.بذار قبلش ببنیمت.))به جای تسلیت گفتنش بود.مثل بچه ها شده بود.مهدی هم بغض داشت.از خودش خجالت کشید.تسلیت گقت.مهدی مغضش ترکید و باصدا گریه کرد.

ندیده بودم مهدی این طور گریه کند.ای دوبرادر همیشه وهمه جا باهم بودند.بعد از شهادت حمید آقا،زیاد گریه می کرد.مهدی نتوانست خودش را برای مراسم برادرش برساند.