سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...
سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...

فوزیه و مشکلات !

دست و پنجه نرم کردن با مشکلات !


دوره ی آموزشی که تموم شد نوبت تقسیم نیروها شد اکثر دوستانش می خواستن کرمانشاه بمونن تا درحین کارکردن پیش خانواده هاشون باشن و به هرحال شرایط کاری راحت تری داشته باشند، اعلام شده بود،بیمارستان پاوه بیمارستان خیلی مجهزی نیست و به نوعی کمبود دستگاهها و تجهیزات پزشکی روبایستی نیروی انسانی بکشه و خدمت اونجا خیلی سخت تر از کرمانشاه است،چون منطقه ی محرومه و از این حرف ها.

با همه ی این حرف ها فوزیه تصمیم گرفت بره به پاوه چون معتقد بود این طوری خدمتش ارج بیشتری داره و شغل پرستاری یعنی دست و پنجه نرم کردن با همین محرومیت ها و رسیدگی به محرومین....

خاک پای شماییم...

سالمندان
بارها صحنه بلاتکلیفی سالخوردگان را در صفوف بانک، مترو و بیمه و بیمارستان دیده ام.ما هیچ برنامه ای برای آنها نداریم تنها برنامه این است که منتظر شویم تا تصادفا به پیرمرد در حال عبور از خیابان کمک کنیم یا نهایتا فردین بازی را به اوج خود برسانیم و از صندلی خود بلند شده و جایمان را به ایشان بدهیم و از این کار خود مسرور شویم و خیال کنیم که همه مشکلات سالمندان را حل کرده ایم و حال آنکه با این نگاه سطحی به موضوع راه به جایی نمی بریم.تا زمانی که سالمندان در راس و اولویت برنامه ها و استراتژی ها و سیاست های ما نباشند گره ها در کارمان خواهد افتاد و این گره،گره ای نیست که با سرانگشت دکترها و مدیرها و روانشناس های تربیت شده علم و فرهنگ غربی بتوان بازش کرد.جامعه ای که به قوه عاقله و کوه تجربه خود پشت کرده و ریش سفید و گیس سفیدان واجب الاحترام را که به شهادت روایات اسلامی عامل برکت و عزت و عدم نزول عذاب الهی هستند را پیرپاتال و نق نقو بنامد و آنها را در خانه سالمندان زندانی کند روی سعادت را به خویش نخواهد دید.لعنت به نگاه سود محور غربی که نام عزیزان انسان را تاریخ مصرف گذشته میگذارد.