سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...
سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...

فوزیه و مدرسه

کوشا در درس و مدرسه !


همیشه کتاب و دفترهای مدرسه اش مرتب و تروتمیزبود.خیلی با سلیقه اونها رو جلد می کرد وعاشق درس خوندن بود.یک دفترعلوم داشت که پر بود از عکس گل ها و درخت ها، با چند رنگ مختلف،اجزای درختها و گل ها را نام گذاری کرده بود.

حتی چند نوع برگ و گل روهم خشک کرده و توی دفترش چسبونده بود.  

درس خوندن ما هم براش مهم بود موقع ثبت نام که می شد همراهم می اومد و کارهای مدرسه روانجام می داد.موقع حل تمرین های کتاب و نوشتن پابه پای من می نشست و کمکم می کرد.

یادمه برای تعطیلات عید کلی تکلیف و تمرین داشتیم که معمولاً من همه رو می ذاشتم واسه روزهای آخرتعطیلات،اما فوزیه همیشه کارهاش روبه موقع انجام می داد و از تعطیلات لذت می برد،هر چند بنده خدا روزهای آخرتعطیلات دلش به حال من می سوخت که کلی تکلیف حل نشده داشتم و به دادم می رسید...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.